بیداران

  دادخواهی برای حقیقت و عدالت

بازگشت به صفحه نخست > دادخواهی > شکايت نامه های خانواده های زندانيان اعدامي ١٣٦٧ - ١٣٨٢

شکايت نامه های خانواده های زندانيان اعدامي ١٣٦٧ - ١٣٨٢

پنج شنبه 2 اكتبر 2003

نامه ی اول به حسن حبيبي وزير دادگستری در
١٣٦٧

نامه ی دوم به سيد محمد خاتمي اول بار در١٣٧٧ و برای بار
دوم در -١٣٨٢

نامه سوم
به گزارشگران کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد در بهمن
١٣٨١

نامه خانواده ها که در تحصن مقابل دادگستری تهران در دی ماه شصت و هفت به مقامات قضايي ايران داده شده است

آقای دکتر حبیبی وزیر دادگستری

شما را به عنوان وزیر "داد"گستری جمهوری اسلامی مورد خطاب قرار میدهیم. در ماههای اخیر اقدامات هولناکی در زندانهای کشور ما بوقوع پیوسته است. اعدام هزاران تن از زندانیان سیاسی که اکثر قریب به اتفاق آنان قبلا محاکمه شده و حکم دریافت کرده و دوران محکومیت خود را سپری می کرده اند و حتی دوران محکومیتشان سپری شده بوده، موجی از حیرت و تاثر در افکار عمومی ایران و جهان برانگیخته است و همگان جویای پاسخی در خور برای این اقدام می باشند.

ما که مادر و پدر و بستگان این قربانیان هستیم، هر لحظه از خود مبپرسیم چرا باید چنین بی رحمانه، این فرزندان برومندمان را به خاک و خون کشند. ادعاهائی که می خواهند اینان را به عملیات نظامی این یا آن گروه در مرزهای کشور منتسب کنند، با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت ترین شرایط بسر میبردند، ملاقاتهای 15 روز یکبار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و بوسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هر گونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر از نزدیک تجربه کرده ایم، حقانیت ادعاهای ما را به اثبات میرساند.

- ماسئوال میکنیم : اگر اقدامات مقامات قانونی بوده است، چرا اعدامها از چشم همگان پنهان نگاهداشته شد؟

- ماسئوال میکنیم: اگر این اقدامات موجه بوده چرا صریحا اعلام نمیگردد، چرا باید ملاقاتها که حق طبیعی هر فرد زندانی است قطع شود؟ چرا فرزندان ما را در حصاری که حتی بسیاری از مسئولین نیز بعنوان "نامحرم" در آنجا تلقی میگردند، گروه گروه به جوجه های اعدام سپرده اند؟

- ما سئوال می کنیم: چرا مقامات با بازدید یک هیئت بی طرف بین المللی از زندانها و مذاکره با زندانیان و خانواده های زندانیان و قربانیان مخالفت مینماید؟

- ما سئوال میکنیم: کدام اصل قانون اساسی به مقامات این اجازه را داده است که چه در گذشته و چه در حال حاضر محاکمات خود را در پشت درهای بسته و آنهم در شرایطی که زندانی حق حتی یک کلام دفاع از خود را ندارد، انجام دهند؟

ما سئوال میکنیم: کدام محکمه، به چه اتهامی، در چه تاریخی، حکم اعدام عزیزان ما را صادر کرده است؟ آنهم در شرایطی که پرنده مثلا بنیاد نبوت ماهها مورد بررسی قرار میگیرد، در حالی که اتهامات و جرائم آنها برای تمام مردم ایران مثل روز روشن است.

- ما سئوال میکنیم: کدام قانون اجازه داده است که حکم اعدام دسته جمعی صادر کنند؟
- ... و هزاران سئوال ریز و درشت دیگر.

ما خانواده های قربانیان فاجعه اخیر و خانواده های زندانیان سیاسی خواستار اقدام فوری ، جدی و مسئولانه شما هستیم. و خواستهای زیر را با شما در میان میگذاریم:

1-تاریخ محاکمه، مدتی که محکمه مشغول بررسی پرونده هر یک از قزبانیان بوده، دلیل محاکمه دوباره، و محل محاکمه برای تک تک قربانیان اعلام دارید.

2-محل دفن و تاریخ اعدام کلیه قربانیان را به خانواده ها آنان اطلاع دهید

3-وصیت نامه های قربانیان را به خانواده های آنان مسترد کنید.

4-تعداد و اسامی اعدام شدگان را اعلام نمائید.
5-به دلیل اینکه این اقدام ناقص صریح اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی و اعلامیه جهانی حقوق بشر است، ما علیه مسئولین این فاجعه دردناک اعلام جرم می کنیم و خواهان آن هستیم که اینان بازداشت و در یک محکمه علنی محاکمه گردند.

6-ما خواهان موافقت جمهوری اسلامی، با بازدید یک هیئت بین المللی برای بررسی وضعیت زندانهای کشور و اجازه مذاکره این هیئت با زندانیان سیاسی و خانواده های قربانیان فاجعه اخیر هستیم.

گروه کثیری از خانواده های شهدای قتل عام اخیر زندانیان سیاسی

رونوشت:

1-دفتر آیت الله العظمی منتظری.

2-دفتر سازمان ملل متحد در ایران

3-آقای خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل متحد

4- کلیه سازمانها و محافل بشر دوست و مترقی

*****

رياست محترم جمهوری اسلامی ايران

به استحضار میرساند كه متن زير قبلا" به مسئولين ذيربط ارائه شده است ولی از آنجا كه پاسخی دريافت نشده است جهت پيگيری به اطلاع شما میرسانيم :

تاريخ فوت و محل دفن بسياری از اعدام شدگان پس از انقلاب اسلامی به ويژه جان باختگان سال ١٣٦٧ كه جنازه هايشان را در گورهای دسته جمعی دفن كردند برای خانوادههای داغدارشان مشخص نشده و هيچيك از ارگانهای مربوطه در اين زمينه پاسخگو نيستند.

يكی از مكانهائی كه عدهای از دگرانديشان و اعضای احزاب و گروههای سياسی را در آن به شكل انفرادی يا دسته جمعی دفن كردهاند مزار خاوران – جنب قبرستان ارامنه – است كه با گورستان بهائیها مشترك بوده و خانوادههای داعدار با محدوديتها و فشارهای عديدهای روبرو هستند از جمله :

الف – اجازه هيچگونه نشانه گذاری بر خاك مزار را ندارند.

ب – گورستان بهائیها هر روز گسترش میيابد و بر جنازههای عزيزان ما مرده دفن میشود.

بسياری از عزيزان ما را در مكانهای ديگری كه برما معلوم نيست دفن كرده اند.

ما بازماندگان و خانوادههای داغدار از مسئولين مربوطه مصرانه میخواهيم كه :

١ – اسامی ، زمان فوت و محل دفن عزيزان ما را اعلام نمايند.

٢– از دفن اموات ديگر بر خاك جان باختگان ما جلوكيری نمايند. چراكه اين امكانها ناخواسته برما تحميل گرديده و ما را از آن گريزی نيست. ولی برای تازه درگذشتگان بهائی میتوان چارهای انديشيد و محلی ديگر در اختيارشان گذاشت.

٣ – مانع نشانه گذاری و گلكاری در مزار و محل خاك سپاری عزيزان ما نشوند.

رونوشت به :

كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد

گزارشگران محترم حقوق بشر سازمان ملل متحد

*****

به : هيئت محترم گزارشگران کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد

ازسوی : خانواده هاي داغدار شهداي زنداني فاجعه ملي سال ١٣٦٧

بازديدکنندگان عزيز اميد داريم بعد از گذشت يک دهه بانگ دادخواهي ما را به محافل و مجامع، سازمان ها و مراجع انساندوست و دمکرات برسانيد، به آنان که نداهاي بشريت ترقي خواهي را شنوا هستند و براي داد ستاني از دشمنان بشريت تلاش مي کنند. عزمشان گرامي باد.

فرزندان دختر و پسر، شوهران و همسران، پدران ما را از سال ١٣٦٠ ايراني دستگير کردند به جرم عدالتخواهي در سلول های انفرادي، بيابان ها، محوطه هاي نظامي، زيرزمين ها، اعماق دره ها در حفاظت سيم هاي خاردار، ديوارهاي بلند، مجاورت جريان هاي بي حفاظ برق فشار قوي، جزیره هاي متروک و ... مدت هاي طولاني زير شديدترين شوک هاي فيزيکي ورواني در معرض شکنجه قرار دارند. به دور از خانواده ها و بدون ملاقات، بدون هواخوري، بدور از آفتاب و در تاريکي و يا در مقابل نورهاي خيره کننده و صداهاي دلخراش. بوسيله بازجويان مخصوص نظامي و پاسدار ظلم بدون حق استفاده از وکيل مورد بازجويي همراه با شکنجه قرار دادند. ارتباط عاطفي آنها را با خانواده قطع کردند یا زير مراقبت دقيق داشتند.

در مراجعات به خانواده ها جواب مي دادند که اينان ضدانقلاب و ضد دين و اسلام هستند و تعزير و آزار آنها خود نوعي صواب و عبادت است.

سرتاسر دوران دهه ٦٠ عزيزان ما را به جرم هاي پيش گفته که همگي تصنعي و اتهام واهي بود از آسايش و زندگي عادي و ديدار خانواده محروم داشتند. اغلب خانواده تحت تکفل عزيزان زنداني خود بودند و زنداني بودن نان آور خانواده آنها را نيز از زندگي عادی و گذران روزمره در فشار و تنگنا قرار داده و اکنون نيز مي دهد. از آن گذشته در راه اشتغال و کار و زندگي روزمره ی خانواده هاي اين زندانيان نيز محدوديت های بسياري ايجاد کرده و حتي بسياری از فرزندان آنان را از تحصيل در دانشگاه محروم نمودند.

سرانجام نیز در مرداد ماه تا اواخر سال ١٣٦٧ آن تعداد را که از شکنجه ها سالم و يا عليل باقي مانده بودند به ميدان هاي تير بردند و حتي کساني را که دوره زندانشان تمام شده بود و چشم براه آزادي بودند به جوخه هاي اعدام سپردند.

بدينسان در نبود آمار و پنهانکاری از لحاظ محل اعدام و مکان خاک سپاري تنها با حدس و گمان، هر خانواده در مجاورت گورستان ارامنه و ساير اقليت ها محلي را یافتند، که اعدام شدگان را در گورهای دسته جمعي با لباس زنداني به خاک سپرده يافتند. در دره هاي کوهستان ها و بيابان های متروک نیز اجساد تلاشي شده شهيدان زنداني يافته شد و آنجا را مزار شهيدان فاجعه ملي سال ١٣٦٧ نام نهادند.
اينک خانواده هاي بسياري گوستان خاوران را نمادي از قتل گاه زندانيان شهيد خود مي دانند. و با وجود مزاحمت هاي پليس در آنجا گردهم می آيند و یاد عزيزان خود را گرامي مي دارند.
مصاحبه کنندگان عزيز
از آغاز دهه شصت تا پايان اين دهه تعداد اين اعداميان را در گورستان خاوران از دو هزار نفر تجاوزي مي کند. اين رقم را هم از روي حدس و گمان مي گوئيم و حتم داريمم که بيشتر هم هستند. اما اگر نام نمي برم چون تامين نداريم. همه ما خانواده ها به خاطر فقدان عزيزان و نان آوران خود در فشار و محدوديت بسر مي بريم اين را تحمل مي کنيم اما آنچه را انتظار داريم اينست که خون هاي عزيزان ما پايمال شده است بهمین جهت از شما خواهانيم که در مراجع ذيصلاح بازگو کننده سختي ها و خونخواه عزيزان ما باشيد. اينان قربانيان تماميت خواهي حکومتي هستند که پيوسته تبليغ مردم سالاری و دينداري مي کند. ما مي خواهيم جامعه جهاني و بشريت صلح دوست و ترقي خواه آنها را به پاسخگويي در برابر ما. ملت ايران تاريخ وادار نمايد.

با تشکر. خانواده زندانيان سياسي اعدام شده و شهيد فاجعه ملي سال ١٣٦٧ ايران

تهران 19 فوريه 2003

#socialtags